جمعه نامه:«سال دولت و ملت، همدلی و همزبانی» شماره: 33
بسمه تعالی
جمعه نامه:«سال دولت و ملت، همدلی و همزبانی» شماره:33
امام خمینی(ره): و از شورای محترم نگهبان میخواهم و توصیه میکنم، چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده، که با کمال دقت و قدرت وظایف اسلامی و ملی خود را ایفا و تحت تأثیر هیچ قدرتی واقع نشوند. (وصیت نامه)
تقدیم به روحانی راستین، خار چشم ضد انقلاب پاسدار حر یم انتخابات آیتا... احمد جنتی / تقوای انتخابات /
صندوق آرا جای ریختن سیمان نیست حسین قدیانی: چقدر تفاوت است میان تفکری که حتی مردم غیرمعتقد به نظام را هم دعوت به شرکت در انتخابات میکند، با آن تفکر یا بهتر بگویم با آن تکبری که نتیجه انتخابات را تنها و تنها به شرط چاقوی منیت قبول میکند؛ «اگر من و ابواب جمعی من، رأی آوردیم که هیچ و الا انتخابات باید ابطال شود»! از خمینی بتشکن جملهای هست به یادگار: «اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری میشود». دیکتاتور شاخ و دم ندارد! آن جماعتی هم که سال 88 اولا لگد به 40 میلیون رأی ملت زدند، ثانیا لگد به قاعده مسلم «24 بزرگتر از 13»، رفتار و گفتارشان بیتعارف ذیل عنوان دیکتاتوری تعریف میشود. آن سال اگر ولی فقیه نبود، و اگر نبود که جمهوریت، تکیهگاهی بزرگ چون ولایت فقیه دارد، بعضیها این هنر بیهنر را داشتند که ضمن مایه گذاشتن از خوی دیکتاتوری، در این کشور حکومت اشراف راه بیندازند و آنقدر بتازانند تا نظام مجبور شود رأی مردم را قربانی نیات شوم فتنه کند.
آری! از زمین تا آسمان تفاوت است میان تفکری که حتی مخالفان را هم به حضور در پای صندوق آرا دعوت میکند، با آن تفکر یا بهتر بگویم با آن تکبری که انتخابات را نه محل مراجعه به رأی مردم، بلکه موضع ارضای امیال جناحی و غرایض باندی میداند! از زمین تا آسمان تفاوت است میان تفکری که انتخابات را حقالناس میخواند، با آن تفکر یا بهتر بگویم با آن تکبری که علیه حقالناس، حتی حاضر است نامه سرگشاده عاری از ادب بنویسد؛ «اگر مردم به کسی غیر از فرد مد نظر من رأی دادند، ایران قیامت میشود»! از زمین تا آسمان تفاوت است میان تفکری که انتخابات را برای نشاط جامعه میخواهد تا برای فریضه خدایی «تلک الایام نداولها بین الناس» بهترین بستر را فراهم کند، با آن تفکر یا بهتر بگویم با آن تکبری که در هر انتخاباتی، از مردم، فقط و فقط رأی به دار و دسته خود را تمنا و «تلک الایام» را فیالواقع «نداولها بین الخواص» تفسیر میکند!
راستی که هر چه تفکر اولی باکلاس است، تفکر دومی یا بهتر بگویم تکبر دومی، قرون وسطایی و در نهایت بیکلاس است. آنی نگاه کنید به رؤسای جمهوری که رهبر حکیم انقلاب، رأی مردم به ایشان را تنفیذ کردند. از فلانی هست در منتهیالیه بهمان جناح، تا بهمانی در منتهیالیه فلان جناح! واقعیت آن است رأی مردم به هر که بوده، با تنفیذ امام خامنهای مواجه شده. نکتهای بس مهم در این امر مستتر است و آن اینکه برای حضرت آقا، تنفیذ رأی مردم موضوعیت دارد، عشق و علاقه به جمهور موضوعیت دارد، انتخابات به عنوان حقالناس موضوعیت دارد، نه فلانیها و بهمانیها. اصلا تا وقتی ملت هست، فلانیها و بهمانیها کیستند؟! رهبر فرزانه انقلاب از همه این دولتها حمایت و با تذکر و تشکر کمکشان کردهاند لیکن این کمک و این حمایت، در وهله اول، حمایت از جمهوریت بوده و کمک به رأی ملت. در آخرین انتخابات ریاستجمهوری، تنها یک اختلاف ناچیز 7 دهم درصدی، نامزد پیروز را مشخص کرد اما همان هم توسط رهبر حکیم انقلاب تنفیذ شد. حضرت آقا در همه این انتخاباتها، هم از کلیت آرا دفاع کردهاند، هم از رأی اکثریت، که طبق قانون، مشخصکننده رئیسجمهور است. سوال بسیار مهم اینجاست که آیا در همه این انتخاباتها، رأی رهبر حکیم انقلاب هم به همانی بوده که رأی اکثریت؟! صدالبته ما از مصداق رأی رهبر بیخبریم اما اینقدر میدانیم که انتخابات برای ولی فقیه، محل واقعی مراجعه به رأی مردم است و دقیقا از همین زاویه، حکم همه رؤسایجمهور منتخب مردم توسط ایشان تنفیذ شده، خواه این فرد، رأی خود حضرت آقا بوده باشد یا نبوده باشد. «اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری میشود» یکی هم ناظر بر همین مهم است. حال یک لحظه فرض کنید تنفیذ حکم ریاستجمهوری با شخصی غیر از ولی فقیه خداترس حامی ملت بود. چه میشد؟! واقعا نتیجه چه میشد؟! آیا مثلا کسانی که رأی مردم را تنها به شرط رأی به قبیله خود قبول دارند، حاضر میشدند حکم رئیسجمهور غیر مدنظر را تنفیذ کنند؟! سال 88 و کارنامه سیاه بعضیها، جواب این سوال را برای همگان کاملا واضح و روشن کرده است.
لذا کسانی را که «تقوای انتخابات» ندارند، قبل از هر چیز دعوت میکنیم به رعایت این تقوا. اول مراعات این تقوا، بعد اظهار نظر در باب حقالناس! اینکه حضرات، انتخابات را بدون قواعد آن میخواهند، ناشی از همین ناشیگری است که انتخابات را میخواهند، بیآنکه خود را ملزم به داشتن «تقوای انتخابات» بدانند. بالاترین درجه تقوای انتخابات یعنی همین تنفیذ حکم رئیسجمهور، صرف نظر از آنکه رأی خودت به کیست. حالا نوبت فرض دیگری است. یک لحظه فرض کنید بیتقوایان عرصه انتخابات، این مردودان آزمون جمهوریت، بخواهند بروند مجلس خبرگان، رهبر هم برای ملت معین کنند! یک وقت هست خمینی میگوید: «من در خامنهای لیاقت رهبری میبینم» و آنقدر این جمله را در این جمع و آن جمع میگوید که حجت بر خبرگان، تمام میشود، یک وقت هست که مثل همین الان، بعضیها در سر، این سودای خام را میپرورانند که فیالواقع رهبری باب میل آمریکا برای این کشور معین کنند! رهبری که نهتنها تقوای انتخابات نداشته باشد، که به جای خدا، از کدخدا حساب ببرد! این صفات اما مشخصات رهبر اپوزیسیون جمهوری اسلامی است، نه رهبر جمهوری اسلامی! رهبر جمهوری اسلامی اما همان عزیز فرزانهای است که سال 88 سینه خود را سپر دفاع از یک انتخابات باشکوه 40 میلیونیکرد تا باز هم در این کشور بتوان انتخابات برگزار کرد. بعد ملت میرود به عشق ایشان و در مقام جبران، یوما... 9 دی را میآفریند.
حضرت آقا، ملت را نه دعوت به خود، که باز هم دعوت به خدا میکنند: «دست قدرت الهی را ببینید!» باورم هست آنچه «تبریک» میخواهد داشتن چنین رهبری است که حتی نه در قید و بند تبریک، که علیالدوام تذکردهنده به سوی خداست! اینکه آن پیرزن مادر شهید ارمنی هم اینچنین با تعصب، ضمن اشاره به حضرت آقا میگویند: «ایشان برای ما هم هست» متأثر از همین واقعیت است که تقوا و خداترسی رهبر حکیم انقلاب، در نهایت ممکن، برای این ملت، صرف نظر از هر دین و آیینی، پذیرفته شده. تمثال تقوای انتخابات، یکی هم همین مادران شهدا هستند که ساعاتی قبل از آغاز رأیگیری، میروند پشت در مساجد و مدارس محل اخذ رأی، تا محکمترین مشت ممکن را بر دهان یاوهگویان بکوبند. دیروز سربلند در آزمون تقوای امتحانات و امروز سربلند در امتحان تقوای انتخابات. دیروز فرستادن جگرگوشه خود به شرق ابوالخصیب در کربلای 5 و امروز حضور در صحنه به گونهای که انگار باز هم شبی از شبهای کربلای 5 است. انتخابات برای این ملت و متعلق به این ملت است. دشمن میخواهد با کمک عناصر پشیمان، مریض و آلوده به دنیا، انتخابات را به محلی برای فروکاستن از اقتدار، نشاط و نو به نو شدن نظام مقدس جمهوری اسلامی تبدیل کند اما این همان دشمن است که قصد کرده بود از سال 88 به بعد، اساسا انتخاباتی در جمهوری اسلامی برگزار نشود! یعنی اصولا نظم و نظامی در کار نباشد که حالا بخواهد انتخاباتی برقرار باشد! دشمن اما به هدف دیروز خود نرسید، به هدف امروز خود هم نخواهد رسید و با وجود ولایت، این مدافع همیشگی جمهوریت، انتخابات متعلق به این ملت خواهد ماند انشاءا...
دشمن این روزها اگر در پی «فتنه اکبر» است، ما را سخن از بصیرتی بالاتر است. فتنهها هرچه میخواهند پیچیدهتر شوند؛ بصیرت ملت ما بالاتر از هر فتنهای، نقش بر آب خواهد کرد نقشههای شوم را. به همین شهدای مدافع حرم نگاه کنید! بلااستثنا همهشان در سال 88 رزمندگان مدافع حریم جمهوریت بودهاند! سال 88 بعضیها شعار میدادند «جانم فدای ایران»! لیکن ما هر چه در این قطعات بهشت زهرا(س) میگردیم، شهید این جماعت را پیدا نمیکنیم! قسم به خون شهدا، در مصاف با هر فتنهای، غلبه از آن بصیرت خواهد بود. دست کم نگیریم برکت خون شهید را. این چیزی نیست که با «سیمان فراموشی» به دست باد سپرده شود. اصلها ثابت نظام مقتدر جمهوری اسلامی ریشه در خون شهدا دارد. وقتی جمهوری اسلامی فقط و فقط خداوند منان را «اکبر» میداند و «الله اکبر» از زبانش نمیافتد، تو بگذار دل دشمن به پسوند بعضی فتنهها خوش باشد! یعنی این را نگویم نمیشود! حضرت عالیجناب، نه با رأی ملت و نه از دل صندوق آرا، که با حکم بزرگان، همین سمت فعلی را دارند! و این یعنی اوج اقتدار یک نظام! در منظومه جمهوری اسلامی، بیمی نیست الا از خدای دادگر. دشمن، جمهوری اسلامی را از کدام فتنه میترساند که وقتی مردم هم به طرف رأی نمیدهند، نظام، خودش از روی حکمت و بزرگواری، طرف را در مجموعه نگه میدارد؟! ما البته متوجه حکم برخاسته از حکمت هستیم اما این هم هست که هرگز رفتار و گفتار عالیجنابان را پای نظام نخواهیم نوشت. ما این راه را با بیتقوایان عرصه انتخابات نیامدهایم که با ماندن ایشان بمانیم و احیانا با رفتنشان برویم! ما هستیم! و خواهیم ماند! ما این راه را با خمینی آمدهایم که میگفت: «اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری میشود»! اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری که میشود هیچ، جناب عالیجناب! شما هم دیگر در این جایگاه نیستی! پس اول تقوای الهی، بعد تقوای انتخابات، بعد سخن گفتن از حقالناس! 88 یادمان نرفته! وقتی هنوز پایتان روی حلقوم رأیالناس است، سخن از کدام حقالناس میرانید؟! آیا جز این است که اگر ولایت فقیه نبود، شما میخواستید روی شناسنامه 40 میلیون رأی ملت، مهر مرگ یعنی مهر ابطال بکوبید؟! جای سیمان، نه در قلب رآکتور اراک است، نه درون صندوق انتخابات! این بار، در مثل مناقشه هم باشد طوری نیست! ما هر وقت سخنان اوباما در باب حقوق بشر را باور کردیم، سخنان شما را هم درباره حقالناس باور خواهیم کرد! شمایی که اگر ولایت فقیه نبود، میخواستید دهان یک حماسه 40 میلیونی را با سیمان پر کنید!
هفته نامه 9 دی منتشر کرد: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
نشانه های تاریخی تلاش آمریکادوستان و جریان سازش برای برقراری رابطه با شیطان بزرگ / از تحمیل قطعنامه تا اصرار به آمریکا برای افزایش تحریم و تهدید به جنگ.
30 آگوست 1986 (8 شهریور 1365) مکان: فرانسه، پاریس، هتل پاریزین نفرات حاضر در ملاقات: آمیرام نیر (مشاور نخست وزیر اسرائیل که در این ملاقات خود را یکی از مقامات آمریکایی معرفی کرده است) ح.ر ( معاون الف . ه ) و منوچهر قربانیفر. طرف ایرانی: «من زبان انگلیسی را متوجه می شوم اما متأسفانه نمی توانم صحبت کنم ؛ لذا قربانی فر ترجمه خواهد کرد. لطفاً این جلسه را کاملاً خصوصی در نظر بگیرید. من از طرف دولتم صحبت نمی کنم چرا که این جلسه کاملاً غیر منطقی است. من اصلاً حس خوبی نسبت به سخنرانی افراطی دیروز امام خمینی ندارم. من فکر میکنم این سرسختانه ترین سخنرانی او از زمانی است که قدرت را به دست گرفته است. او می خواهد همه کسانی را که با مواضع ضد آمریکایی افراطی او همراهی نمی کنند، له کند.
این باید برای شما واضح باشد که آنچه الان من می گویم، چیزی است که الف . ه خواسته است تا بگویم. اگر این کار را نکنم، کار من تمام است. این روزها ما داریم با افراطی هایی مثل خمینی و پسرش رهبری می شویم. محافظین مرا احاطه کردهاند. من چیزی برای خودم نمی خواهم، حتی پول. چرا که در جایگاهی هستم که نمی توانم آن را خرج کنم چون باعث سوء ظن می شود. اگر شخصیت خمینی را تحلیل کرده باشید، باید فهمیده باشید که یک مخالف قوی، او را وادار میکند که 100 قدم به عقب برود، در حالی که یک مخالف ضعیف، او را تحریک میکند که جلو بیاید. متأسفانه شما موضع غلطی اتخاذ کردهاید. شما با او بسیار نرم برخورد می کنید. شما باید تندتر باشید. باید از موضع برتری و تفوق برخورد کنید. شما قدرت نشان نمی دهید.
همه اعتدالیون در کشور ما، روی یک خط باریک حرکت می کنند. ما نمی توانیم هر هفته با شما ملاقات کنیم یا حتی هر ماه. ما آماده هستیم تا یک همکاری واقعی با شما داشته باشیم. اما ابتدا شما باید به ما کمک کنید تا اسلام واقعی را در کشورمان پرورش داده و گسترش دهیم و برای این کار، ما نیاز به پول و کمک شما داریم تا جنگ با عراق را خاتمه دهیم.
آمیرام نیر: کاملاً واضح است که اگر ایران با غرب ارتباط برقرار نکند، هیچ آینده ای نخواهد داشت. همان طور که واضح است، ما به طور جدی بر روی مسئله ایران سرمایه گذاری کرده ایم. ما امیدواریم به شما اعتدالیون کمک کنیم تا بتوانید خود را تقویت کنید. هر چه لازم است را به من بگویید تا ببینم چه کاری می توانیم انجام دهیم. طرف ایرانی: در درجه نخست، شما باید محکم مقابل خمینی بایستید، سرسختانه.
آمیرام نیر: برای نمونه، لبنان جبهه ای است که ما در آنجا تلاش می کنیم تا در مقابل خطر خمینی بایستیم. ما این کار را فوراً انجام خواهیم داد.
طرف ایرانی: این خوب است. آیت الله ها و پاسداران، سه میلیون دلار به لبنان کمک کردهاند؛ در حالی که ما در ایران نیاز مبرمی به پول برای رفع ضروری ترین احتیاجات معیشتی و امنیتی خودمان داریم. این افراد ملاهای لبنان را جمع کرده و قول تبدیل لبنان به یک جمهوری اسلامی را داده اند؛ عجب حرف مزخرفی! من تلاش کردم تا کل این ماجرا را خاتمه دهم اما نتوانستم. اگر چنگ و دندان به خمینی نشان ندهید، شما در همه جای جهان به مشکل برخواهید خورد. اگر او را با نیروی نظامی تهدید کنید، حتی ممکن است دست شما را هم ببوسد و فرار کند. آمیرام نیر: ما کجا باید قدرتمان را نشان دهیم ؟ طرف ایرانی: مثلاً شما به او بگویید که باید همه زندانیهای جنگی در لبنان را تا پنج روز دیگر آزاد کنید. در غیر این صورت، ما علیه شما اقدام نظامی خواهیم کرد و خودتان مقصر هستید. آمیرام نیر: ما یک امپراتوری هستیم و در حال حاضر آرام عمل می کنیم. شما نحوه عمل ما را در لیبی دیده اید. اما ما معتقدیم که استفاده از قدرت، ممکن است ایران را در دست روس ها قرار دهد.
طرف ایرانی: شما باید به وسیله پاکستان و ترکیه، در بین مسلمانان یک جوّ تبلیغاتی علیه خمینی سازماندهی کنید. آمیرام نیر: ما به افرادی که در ایران معتقدند آینده ایران در گرو اتحاد با غرب است، چگونه می توانیم کمک کنیم ؟ طرف ایرانی: شما می توانید درباره این موضوع، یک کتاب بنویسید. اما بهترین راه این است که من به ایران بازگردم و با افراد نزدیک به آیت ا... منتظری صحبت کنم. ما طرحی را آماده می کنیم و من با یک پاسخ نزد شما بازخواهم گشت. اما من می خواهم بدانم که آیا شما جدی هستید؟ من باور ندارم که شما واقعاً بخواهید به ما کمک کنید. تا زمانی که خمینی و افرادش قدرت داشته باشند، هیچگاه روابط ما با غرب بهبود پیدا نخواهد کرد.»
آنچه در فوق ملاحظه شد، سخنان و دیدگاههای کسانی است که در جامعه، خود را شاگرد امام و یار امام معرفی میکنند! هرچند فرد شرکت کننده در این ملاقات و فرد تنظیم کننده آن، به خودی خود موضوعیت دارند اما سخنان طرف ایرانی در این دیدار نفس تلاش برای برقراری چنین رابطه ای، نشانه دهنده دیدگاه یک جریان فکری سیاسی در حاکمیت جمهوری اسلامی است که همچنان هم کرسی های قدرت را در اختیار دارد و از این رو شناخت عمق نگاه این جریان به غرب امری لازم است که بررسی دیدگاههای این دو فرد شاخص این جریان در همین راستاست.
توضیح: این مطالب بخشی از مقاله بود که در هفته نامه 9 دی / دیماه 94 هفته آخر منتشر شده است علاقمندان می توانند کل مطلب را آنجا بخوانند.
ادعای توخالی باز شدن 1000 ال سی در روز تعطیل!!: در حالیکه یکشنبه بانکهای اروپایی امریکایی تعطیل بودند!! رئیس جمهور در سخنرانی یکشنبه به مناسبت اجرای برجام مدعی شد با اجرای برجام 1000 ال سی برای تجار ایرانی در بانکهای خارجی باز شد!! از اجرای برجام یک روز نگذشته که تحریمهای جدید امریکا شروع شد.
هجمه کم سابقه علیه شورای نگهبان:
در هفته اخیر از رئیس جمهور گرفته تا استاندارانی چون خوزستان و هرمزگان و تهران که بعضاً با ادبیاتی اهانت آمیز علیه شورای نگهبان موضع گیری کردند، تا اینکه باز رضا سلطان زاده مدیر مسئول آیینه یزد در مقاله ای دیگر هجمه جدیدی علیه شورای نگهبان آغاز نمود. وی که مداح دولت بنفش و حامی کودتاچیان فتنه 88 خصوصاً سران فتنه می باشد دفتری واقع در خیابان آیت ا... کاشانی کوچه علوی با تلفن 38253587 در مقاله 25/10/94 با عنوان «نقدی بر سخنان دبیر شورای نگهبان»دومین تیر را به سمت شورای نگهبان پرتاب نمود. این در حالی است که بطور میانگین برای هر کرسی مجلس 16 نفر تأیید صلاحیّت شده اند ولی باز آقایان منظورشان افراد مسئله داری است که تأیید نشدند. اما همانطور که حامیان کودتاچیان فتنه 88 وظیفه خود می دانند علیه شورای نگهبان موضع گیری کنند تا بتوانند با جوسازی ها عناصر نفوذی را به پستهای کلیدی برسانند، جادارد نیروهای وفادار به نظام اسلامی نیز در برابر آنان ایستاده و از شورای نگهبان حمایت نمایند. خدا رحمت کند آیت ا... سیّد جواد مدرسی می فرمودند: یک وقت می بینی دزد امده و پشت بام است با یک اِهِنّی گفتن می رود. تلفن هر نفر و اعلام نظر خیلی مؤثر می باشد.
معرفی وبلاگ جمعه نامه: jome.parsiblog.com – شمارگان 1300 برگ
به یاد شهدای مدافع حرم - تلفن پاسخگو: 09131545684
تهیه و تکثیر: یزد-علی اصغر باقری– پنج شنبه 1/بهمن/94 برابر با10ربیع الثانی1437